• وبلاگ : راهيان نور
  • يادداشت : قطعه اي از بهشت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زينب اميني 
    سلام راستش خيلي حرف دارم برا گفتن.وبلاگتون خوبه.انشاالله تانظرات بعدي .
    + فائزه 
    در انتظار ظهور

    روز و شب کار دلم ناله و آه است بيا 

    بي تو عمر همه عالم به تباه است بيا

    صبر ايوب مرا نيست کشم هجر تو را

    دل طوفان زده ام چشم به راه است بيا

    بي تو اي ماه زمين عرصه ي دلتنگي هاست

    جلوه ي روي تو چون جلوه ي ماه است بيا

    شب و روزم همه در حسرت ديدار گذشت

    روي زرد و دل بيمار گواه است بيا

    بي تو اين قافله ي مانده به جايي نرسد

    کار اين قافله از چاله به چاه است بيا

    صوفي و کوفي و کافر همه همکيش شدند

    بي تو عالم همگي غرق گناه است بيا

    دگر از جور زمان سخت به تنگ آمده ايم

    روز ما چون شب تاريک سياه است بيا 

    وعده کردي شرر ظلم اگر شعله کند 

    خواهي آمد که همان لحظه و گاه است بيا

    ***اللهم صل علي محمدوال محمدوعجل فرجهم***

    + فائزه 

    خدايا دلم از دست اين بنده هات گرفته . خودشون منو کشوندن حالا دارن دنيامو خراب ميکنن هيچ کدوم هم نميفهمن منظور من از دنيام چيه دنيايي که تو ميدوني با چه سختي اي دارم درستش ميکنم . چقدر برام نگاه آدما سنگينه ولي من دوست دارم . تمام چيزهايي رو که قبول کردم دوست دارم  . کاش زهراي من و بقيه بفهمن قبل از اينکه دير بشه . خدايا خودت  همه ي ما رو  کمک  کن و دستمون رو بگير . 

    خدايا تنهم نذار 

    + فائزه 

    مثل اينکه اينجا به جز من کسي نمياد . پس خدا خيلي دوستم داره که يه جاي خلوت مثل اينجا رو بهم داده که باهاش حرف بزنم .

    چقدر بده که ادما بزرگ ميشن.

    چقدر بده که ميبيني داري با سرعت ميري و نمي توني بايستي. نمي توني نري. نمي توني خودتو متوقف کني. به کجا چنين شتابان؟
    چقدر سختر چقدر تلخ تر . ميام مي رم مي انديشم که شايد خواب بوده ام . خواب بوده ام .خواب ديده ام
    چه زود چه تند. خدا يا دلم گرفته. چيکار کنم؟ به کي بگم؟ بهتر مثه هميشه هيچي نگم. 
    چه خوب بود بچگيا. تا يه ذره ناراحت ميشي تا يکي بهت ميگه چرا؟ تا يکي داد مي زنه سرت تا يکي بگه تو . زود اشکاي قشنگت گوله گوله مي ريزن. ولي چي ميشه که بزرگ ميشي اين نعمت قشنگ کم ميشه. ديگه برات سخته گريه کني؟ بزرگ شدي؟ ديگه نبايد گريه کني؟ 
    دارم خفه ميشم؟ نمي دونم. خستم. خسته. خسته از دورنگي هاي دنيا. روزگارو آدماش. انسان ها . بي رو .بي ثبات. کو؟ کجا رفته؟ مهر ؟ محبت؟ دوستي ؟بزرگي؟ معرفت چي شده؟ بعضي وقتا حرف مردن که ميشه خيلي مي ترسم. ولي يه زماني مثه الان. عاشقانه و با تمام وجود. و با تمام ناتمامم دوست دارم برم. برم از اين دنيا. برم يه جايي که همه چي يه رنگ باشه. يه جايي که خودمم نباشم. از خودمم خسته شدم. تا کي؟ کي ميخواي بفهمي که کسي خريدار پاکي و صداقت تو نيست ؟
    نخريدن. نخواستن. هر کي هم خريد پس اورد. 
    هر کي اومد گشت.گشت . يا پيدا کرد و رفت و يا پيدا نکردو رفت. هيچ کس نيومد چيزي بهم بده. هر کسي دنباله گمشده خودش بود. مي گشت. بدون انکه بدونه داره منو زيرو رو مي کنه. واي خدايا. هر چي ميبينم. بيشتر به بزرگي تو پي مي برم. که انساني که تو آفريدي تا چه حدي مي تونه پست باشه  خدايا. تو ميگي نگاه کن.درست نگاه کن. ولي هر چي نگاه مي کنم جر زشتي چيزي نمي بينم. مي گن زيبايي در نگاه بينندس. يعني منم نگاهم و فکرم آلوده شده؟
    خدا يا کمکم کن. دلم مي خواد گريه کنم. گريه کنم براي اين گذر. براي اين روزا. براي اين مردم. براي اين زندگي. براي آسمون. براي اونايي که خوبن ولي نيستن. براي اونايي که من فکر مي کنم خوب نيستن. گريه گريه گريه . اشک اشک اشک.اشک بريزم. براي اونايي دلم براشون تنگ شده.براي اونايي که ديگه نيستن. براي اونايي که دوسشون دارم. خدايا تو بزرگي. خدايا تو کمکم کن. گم شده اي دارم. نه در بين ادما. نمي دونم کجاست. ماله من بوده؟ پس الان کجاست؟ چيکارش کردم؟ فراموش؟ خدايا چقدر دور شدم. خدا جونم کجايي؟ به دادم برس. تو نگام نکني . تو جوابمو ندي کي بده؟ اينا؟ مردم؟ ادما؟ نه. خدايا چقدر صدات بزنم؟ خدايا مگه خودت نمي گي هر بنده اي که صدام کنه جوابشو مي دم؟ پس من کر شدم؟ يا دلم کور شده؟ خدايا خدايا خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا. خدا جونم
    تو اين شهر شلوغ تنهام. تنها. فقط تو رو دارم. دلم شده خونه غم. اصلا از همون اولم دل خونه غم بوده نه؟ خونه شادي کجاست؟ همون اولم نمي دونستم. شايد هيچ وقت دنبالش نرفتم ببينم کجاست. ولي مي دونم هر جا هست اينجا نيست. پيش من نيست. بس که باهاش غريبم اصلا دوسش ندارم. خدايا کمکم کن. دستمو بگير. من يه چيزي کم دارم. و اون پيشه تو.
    من در مي زنم. يه بار.
    دو بار
    محکم تر
    درو مي کوبم
    محکم
    باز کن خدا
    منم
    بنده تو. بنده تنها. 


    دلش گرفته


    خداشو مي خواد.
    درو باز کنيد
    تو منو راه ندي کي راه بده؟
    باشه
    ميرم
    ولي برمي گردم.
    پاک تر
    لطيف تر


    خالص تر
    مي خوام بيام پيشت. 
    نمي خوام ديگه اينجا باشم. خسته ام. 


    ميرم .مي رم بازم به خودم نگاه کنم. باز هم در خوردم بگردم. من هنوز خيلي کار دارم
    ولي خدا جونم بازم ميام.
    اونقدر ميام تا درو برام باز کني
    و من به اميدت هنوز زنده ام.

    خدايا تنهام نذار

    + فائزه 

    سلام . 

    اين سايت جاي خوبي هست براي ارتباط بيشتر با شهدا .  اينجا ميشه حضور شهدا رو احساس کرد . ميشه با خدا دردو دل کرد

    خدايا... 


    امشب شب سختي است...

    كوزه هاي معرفت را مي بينم كه در دست مردماني است ... خالي ... دامن هاي نجيب شهر مضطرب و اما نگاه اين پايين ... رو به بالاست و نام تو را مي خواند.

    اشك هاي حلقه زده در چشمان كودك ديروز، خواب را مي شكند ... قلبم درد مي كند ... فرياد مي زنم و تو را عاجزانه فرا مي خوانم.



    اي خدايي که نمي خوابي ...

    سوگند دل كوچكم را ناچيز نمي شماري، مي دانم ... اما دلي شكسته، پايي خسته از راه و ملول از سختي مسير ... در پاگرد شب، منتظر امداد غيبي توست تا دستش را بگيري و تا ادامه راه با او باشي.



    اي خدايي که مي شنوي !!!

    منتظرم !!!

    تا كمركش كوه ايمان بالا مي روم ... زلال معرفتي مي خواهم كه از شيريني اش فراموشت نكنم .



    اي خدايي که مي بيني حالم رو !!!

    اين پايين، دستي بالاست، و نگاهي ... لرزان و بي رمق؛ آخرين رشته هاي اميدش به تو را مي گيرد، مي پيچد و در خود مي خرامد ... خدايا! به پاك ترين نور عالم« زهرا(س)» قسم ... تنهايمان مگذار.

    رفتن به طوفان بي انتهاي بلا، كار سختي است كه بي بودن تو، انجامش هلاكت است و رهيدنش فرصتي براي جبران مافات ... و تو ... بارزترين حلقه مفقوده ي انسان غفلت زده عصر مايي!



    خدايا !!

    تو را سوگند مي دهم به غربت غريبانه مهدي زهرا(س) ، دلي را كه اينجا در گوشه اي از هياهوي شهر بزرگ، به ياد تو مشغول شده را رها نكني و باران زيباي هدايتت را از سرش دريغ نكني.



    خدايا! ... مي دانم كه مي داني من چه مي گويم!

    ستاره اي از آسمان جدامانده ... نگاره اي از بوم سفيد عشق محو شده ... شايد هم هنوز ترسيم نشده و يا شاشد هيچكس نخواسته كه ان را بنگارد ... اما تو با نقشي جديد و طرحي ديگر، او را رسم كن و از دايره تعلقات الهي خويش محرومش مساز ... كه تويي والاترين نگارنده گيتي.



    خدايا! مي داني ...

    امشب شبي دشوار است، كه دل را آرامشي نيست بي حضور تو و دستي از فاصله اي نزديك ، ذهنم را متلاطم از حس غم ساخته، خوش نيستم .... خوش نيستم ... كه خوشي از دلم رخت بربسته، مگر اينكه تو اي خداي مهربانم، ستاره هايت را تكميل كني .
    من تنهايم ... بي تو بي معنايم ... مرا از تابش نور ستاره مهرت محروم مكن.

    التماس دعا .

    + فائزه - همين دور و برا 

    سلام .

    متنتون در باره شلمچه خيلي قشنگه  (ممنون )

    يادش به خير 45 روز پيش بود که رفتيم جنوب .

    روز ها در کنار ياران دريا دل ، عاشقان خدايي و شيفتگان آسماني يادش بخير سکوت دوکوهه ، غروب شلمچه و انتظار آمدن دوستان آسموني ، غربت طلائيه ، صفاي دهلاويه ، خروش آرام اروند ، شن هاي فکه و زيبايي فتح المبين و انتظار کربلايي شدن ، يادش به خير  صلوات ها و سرودها،  يادش به خير قدم گاه شهيدان خدايي .

    چه حال و هوايي داشت اون يک هفته، از دنيا و آدمهاي رنگارنگ دور شده بوديم و رفته بوديم جايي که سراسر آرامش بود . 

    شهدا ما زميني ها رو فراموش نکنيد .

    پاسخ

    از نظرتون خيلي ممنون اميدوارم هميشه زندگيتون رنگ خدايي داشته باشه و شهدا دوستان صميميتون.